فلسفه، عقل الهام یافته

author

  • عطیه زندیه عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
Abstract:

هدف نویسنده در مقدمة کتاب فلسفه بر سر تقاطعروشن کردن موضع خود در پاسخ به این پرسش است که آیا خدمات فلسفه به تفکر  به پایان رسیده و تنها وظیفة باقی مانده ایضاح مطالب قبل است یا وظایف دیگری هم بر عهدة فلسفه است. وی بحث خود را با تعریف فلسفه آغاز می‏کند.مراد او از  فلسفه «تفسیر تجربة باستانی» است این تجربه باستانی است چون انسانهای اولیه هم به نحوی به آن اعتقاد داشتند. تجربة باستانی اجزایی دارد که پسوخه و ثومُس نام دارند و اجزای عقل بشر به مفهوم عام هستند. پسوخه، خود واقعی انسان است که دائمی،  فناناپذیر، سرچشمة الهام و جنبه منفعل و پذیرای عقل است. ثومُس خود متغیر و فناپذیر است که کارکرد فعال و جنبة استدلالی عقل است. خودی که تجربه می‏کند، می‏خوابد، بدن را تدبیر می‏کند و‏…  نسبت میان پسوخه و ثومُس همچون نسبت میان الهام و تفکر استدلالی است. وظیفة فلسفه به کارگیری و تلفیق این دو جزء است، نه صرفاً توجه به یکی از آنها. بنابراین، «فلسفه، عقل الهام یافته» است. وی خاطر نشان می‏کند عامل پیوند فلسفة افلاطون با فلسفة جدید، و آنچه باعث شده فلسفة غرب حاشیه‏ای بر فلسفة افلاطون باشد، همین دو جزء عقل در فلسفة اوست. در فلسفة افلاطون، با استفاده از دیالکتیک، از طریق تفکر استدلالی، رؤیت مثال خیرونیل به فضیلت میسر می‏شود. چنین تحلیلی معرفت را به دو قسم معرفت واضح از جهان ومعرفت مبهم از خیر افلاطونی تقسیم می‏کند. در قرون وسطی،  اغلب درصدد بودند به معرفت خیر نایل آیند؛ اما در دورة رنسانس بیشتر به حصول درک واضح از جهان تمایل پیدا کردند. متفکران دوران جدید جنبة استدلالی و ریاضی تفکر افلاطون را مورد توجه قرار دادند و وصول به خیر برای آنان معنای دیگری غیر از فضیلت پیدا کرد. خیر در نظر اینان چیزی جز سلطه و سیطره پیداکردن بر طبیعت نبود. پیشرفتهای علمی قرون اخیر ثمرة چنین رویکردی است. در نتیجة توجه به جنبة استدلالی، از اهمیت جنبة شهودی  عقل کاسته شد. در حالی که، بنابر عقیدة مؤلف، فلسفه بر سر تقاطع عقل استدلالی و شهود قرار دارد و نادیده گرفتن جنبة منفعل و شهودی عقل فاجعه‏ای بشری است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

نظریه عقل در فلسفه فارابی

نظریه فیلسوفان مسلمان در خصوص عقل تا آنجا که مبانی روانشناختی مابعد الطبیعی آن مربوط میشود بر نظریات یونانیان در مورد نفس و قوای دراکه آن مبتنی می باشد. چارچوب اصلی نظریه آنان در خصوص وحی نبوی همان نظریه مشهور درک عقلانی است که ارسطو در سومین دفتر کتاب نفس بطور مبهم آن را مطرح کرده است و بعدها مفسرین و شارحین او، بخصوص اسکندر افرودیسی ، در بسط و پرورانیدن آن کوشیده اند، هرچند بطوری که درفصل بعد...

full text

فلسفه بعثت انبیا؛ کاستی یا بیداری عقل؟

چرا خداوند پیامبرانی را به سوی انسان‌ها فرستاده است؟ از زوایای مختلفی به این پرسش، پاسخ داده شده است. اما یکی از ابعاد این مسئله این است که انسان چه کمبودی دارد که با وحی الاهی برطرف می‌شود. نوع پاسخ‌هایی که از این بُعد به این پرسش داده شده در این جهت مشترک‌اند که عقل و خرد آدمی را در وضع قوانین برای اداره اجتماع یا رساندن انسان به سعادت یا کمال، ناقص و ناتوان به شمار می‌آورند. در این نوشتار چها...

full text

عقل و خودآگاهی در فلسفه تاریخ هگل

فلسفه تاریخ یکی از شاخه های فلسفه است که به اندازه خود فلسفه قدمت ندارد . نگاه فلسفی به تاریخ از قرون وسطی شروع شده و در هگل به اوج خود رسیده است. در این مقاله نگاه هگل به تاریخ با توجه به مسایل عمده مطرح در فلسفه او ، بررسی می شود. دیالکتیک که به نطر هگل ، جریان جاری در هستی است ، حرکت روان را تبیین می کند و در توصیف فرایند این حرکت است که از هستی محض به شناسایی می رسد . هگل از عقلی سخن می گوی...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 4  issue 17

pages  57- 96

publication date 2002-03-20

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023